
ای که به نامت زندکی آغاز شد
دفتر ماهم به نامت باز شد
دفتری که به نام تو زیور گرقت
کار آن ز عشق بالاتر گرفت

حرفهای ما هنوز نا تمام...
تا نگاه میکنی:
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آنکه با خبری شوی
لحظه عزیمت تو نا گریز می شود
ای...
ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهــــــــــــان
چقدر زود
دیــر می شود!
نظرات شما عزیزان:
|